-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 طالب طرّه خم در خم جانانه شدم عاقلان سلسله آرید که دیوانه شدم
2 در جهان بودنم از دوستی اوست بلی شایق گنج بدم، ساکن ویرانه شدم
3 خادم مسجد آدینه اگر بودم دوش از دم پیر مغان خازن میخانه شدم
4 نکنم سجده بشکرانه چرا تا که چنین فارغ از صومعه و سبحهٔ صد دانه شدم
5 از من ایدوست مباش اینهمه بیگانه که من آشنای تو شدم، کز همه بیگانه شدم
6 تا چو آن شمع شب افروز باغیار توئی ز آتش غیرت دل، غیرت پروانه شدم
7 گر جنون دارم، اگر عقل، صبوحی باری رفتم و مایل آن دلبر فرزانه شدم