1 ای دل مخواه کام که حاصل نمیشود حق از برای کام تو باطل نمیشود
2 لذتشناس نیست که از دوست غافلست لذت کسی شناخت که غافل نمیشود
3 تا جا گرفته عشق تو در سینه یک نفس از دل خیال روی تو زایل نمیشود
4 زنده است انکه در ره تو میشود شهید مرده است آنکه بهر تو بسمل نمیشود
5 رو دل به دست آر به سعی از گداز تن تن در گذار تا ندهی دل نمیشود
6 تن گر دهی به آنچه نوشته است در ازل رنجی که میرسد به تو باطل نمیشود
7 عاقل اگر به عشق دهد دل میسر است عاشق ولی به موعظه عاقل نمیشود
8 جاهل اگر رود ز پی علم میشود عالم محقق است که جاهل نمیشود
9 ای فیض راه میکده عشق پیش گیر دل بیطواف میکده کامل نمیشود