-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بدیده سرمه از خاک راه یار می خواهم ولی آنرا نهان از دیده اغیار می خواهم
2 چه لطفیست این که بیداد خود از من کم نمی سازد چو می داند که من بیداد او بسیار می خواهم
3 نگوید کس ز شرح محنت من پیش او حرفی درین محنت مدد از نالهای زار می خواهم
4 نمی خواهم که بیند هیچ کس در خواب آن مه را همه شب چون ننالم خلق را بیدار می خواهم
5 اجل از بیم خجلت سوی من ناید چو می داند کزو من چاره درد دل بیمار می خواهم
6 بامیدی که خندد بر تمنای محال من بگریه کام دل زان لعل شکر بار می خواهم
7 فضولی رشته جان از غم زلفش گره دارد گشاد این گره زان طره طرار می خواهم