- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خواهم که کسم با خبر از راز نباشد گر اشک من و عشق تو غماز نباشد
2 گفتی که پشیمان شدم از کشتن عشاق مسکین من اگر این سخن از ناز نباشد
3 پیراهن عشق کس از آغاز نکردند گر عشق بد انجام خوش آغاز نباشد
4 بی او سحری نیست که با مرغ سحر گاه مرغ دلم از ناله هم آواز نباشد
5 چون هیچکسم نیست شریک غمت ای کاش در عشق توام نیز کس انباز نباشد
6 با سنگ جفای تو خوشم ورنه بهانه است کز بام توام قوت پرواز نباشد
7 روزی که کشد خنجر کین بر همه ترسم در فکر من آن دلبر طناز نباشد
8 باشد در غمهای جهان باز برویم روزی که در دیر مغان باز نباشد
9 یکدم بنشین پیش (سحاب) ای سگ کویش گر در خور او این همه اعزاز نباشد