-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خواهم که بوسم آن لب و روهم نمیدهد من این طلب ندارم و او هم نمی دهد
2 در دست روزگار گل آرزوی من ز آنگونه شد فسرده که بو هم نمی دهد
3 من آرزوی آب به دل سرد کرده ام بختم مجال بر لب جو هم نمی دهد
4 بیمست کز خمار دهم جان و میفروش یک ساغرم ز لای سبو هم نمی دهد
5 بیگانه وارم از حرم وصل راند یار جایم به پهلوی سگ کو هم نمی دهد
6 من صد سلام کردم و او یکجواب تلخ بعد از هزار تندی خو هم نمی دهد
7 از بسکه جور دید فغانی ز دست دل راه نظر بروی نکو هم نمی دهد