دلی از قید آسایش چو عشق آزاد از قدسی مشهدی غزل 389

قدسی مشهدی

آثار قدسی مشهدی

قدسی مشهدی

دلی از قید آسایش چو عشق آزاد می‌خواهم

1 دلی از قید آسایش چو عشق آزاد می‌خواهم لبی چون بلبل شوریده پر فریاد می‌خواهم

2 به غم خو کرده جانم ذوق عالم را نمی‌دانم دل اندوهگین و خاطر ناشاد می‌خواهم

3 دلم چون بود آسوده، به قید عشقش افکندم غم نوکرده جا در دل، مبارکباد می‌خواهم

4 سراپا ناله دردم، چو مرغ بال ببریده مهیّای قفس شد مرغ دل، صیاد می‌خواهم

5 دلم با زخم بیداد تو محکم الفتی دارد همه داد از تو می‌جویند و من بیداد می‌خواهم

6 دل محنت‌کش مارا چه باشد بیستون کندن؟ غمی دشوارتر از محنت فرهاد می‌خواهم

7 خوشم با سایه دیوار، در کوی بتان قدسی نه گشت بوستان، نه سایه شمشاد می‌خواهم

عکس نوشته
کامنت
comment