گفتم که روی خوبت از من چرا از فیض کاشانی غزل 96

فیض کاشانی

آثار فیض کاشانی

فیض کاشانی

گفتم که روی خوبت از من چرا نهان است

1 گفتم که روی خوبت از من چرا نهان است گفتا تو خود حجابی ورنه رخم عیان است

2 گفتم که از که پرسم جانا نشان کویت گفتا نشان چه پرسی آن کوی بی نشان است

3 گفتم مرا غم تو خوشتر ز شادمانی گفتا که در ره ما غم نیز شادمان است

4 گفتم که سوخت جانم از آتش نهانم گفت آن که سوخت او را کی ناله یا فغان است

5 گفتم فراق تا کی گفتا که تا تو هستی گفتم نفس همین است گفتا سخن همان است

6 گفتم که حاجتی هست گفتا بخواه از ما گفتم غمم بیفزا گفتا که رایگان است

7 گفتم ز فیض بپذیر این نیم جان که دارد گفتا نگاه دارش غمخانهٔ تو جان است

عکس نوشته
کامنت
comment