خیال توبه کردم دی ز مستی از غبار همدانی غزل 88

غبار همدانی

غبار همدانی

غبار همدانی

خیال توبه کردم دی ز مستی

1 خیال توبه کردم دی ز مستی ولی از توبه نِی از می پرستی

2 بیا ساقی بده می تا بشویم ز لوح خودپرستی نقش هستی

3 مرا درسی که استاد ازل گفت حدیث عشق بود و رمز مستی

4 تو پنداری که زالی باکلافی به عمداً نرخ یوسف می شکستی

5 چو شاه عشق باج از ملک دل خاست نمی بخشد به عذر تنگدستی

6 تو صاحب نعمتی ساقی ببخشای به مخموری که دارد تنگدستی

عکس نوشته
کامنت
comment