1 خوار عشقم به اعتبار قسم خاک راهم به افتخار قسم
2 ناصح از جان من چه خواهی دل ندارم به جان یار قسم
3 به غبارم صبا خورد سوگند به سر راه انتظار قسم
4 تا شدم خاک پای یار اسیر به سرم می خورد بهار قسم
1 سیرکن نو رسیده ما را وحشت آرمیده ما را
2 ای کبوتر دچار باز شوی دیده ای نور دیده ما را
1 یا جلوه مده فرشته ها را یا خام مکن برشته ها را
2 دهقانی برق اگر نباشد انبار کنند کشته ها را
1 گل گل شکفتی از می و افروختی مرا افروختی ز باده چها سوختی مرا
2 نه مست و نه خمار نه هجران و نه وصال حیرت گدازدم که چرا سوختی مرا