-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 یک نظر دوش از شکنج زلف او دزدیدهام زیر هر تار صد شکنجی جهان جان دیدهام
2 دوش از آن سودا که جانم ز آن میان گوئی کجاست مرغ و ماهی آرمید و من نیارامیدهام
3 بیمیانجی زبان و زحمت گوش آن زمان لابهها بنمودهام لبیکها بشنیدهام
4 گوهری کز چشم من زاد آفتاب روی تو هم به دست اشک در پای غمش پاشیدهام
5 از نحیفی همچو تار رشتهام در عقد او لاجرم هم بستر اویم وز او پوشیدهام
6 گرچه آن خوش لب جهان خرمی را برفروخت من به دندان محنت او را به جان بخریدهام
7 او مرا بیزحمت من دوست دارد زین قبل دشمن خاقانیم تا مهر او بگزیدهام