- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ز هجرانت سخن هرشب که با دل در میان دارم ز سوز عشق همچون شمع آتش بر زبان دارم
2 به سان بلبل تصویر عمری شد که از حسرت نه پروا از گرفتاری نه ذوق آشیان دارم
3 به محنت مبتلا گشتم در آغاز جوانیها بهاری چون گل رعنا در آغوش خزان دارم
4 ندارم همچو گل دلتنگیی از بهر مشت زر به کف همچون صدف گوهر برای دیگران دارم
5 طبیب از بس دلم آزرده است از چشم میگونی به خون آغشته مژگانی چو شاخ ارغوان دارم