ز هجرانت سخن هرشب که با از طبیب اصفهانی غزل 110

طبیب اصفهانی

آثار طبیب اصفهانی

طبیب اصفهانی

ز هجرانت سخن هرشب که با دل در میان دارم

1 ز هجرانت سخن هرشب که با دل در میان دارم ز سوز عشق همچون شمع آتش بر زبان دارم

2 به سان بلبل تصویر عمری شد که از حسرت نه پروا از گرفتاری نه ذوق آشیان دارم

3 به محنت مبتلا گشتم در آغاز جوانی‌ها بهاری چون گل رعنا در آغوش خزان دارم

4 ندارم همچو گل دلتنگیی از بهر مشت زر به کف همچون صدف گوهر برای دیگران دارم

5 طبیب از بس دلم آزرده است از چشم میگونی به خون آغشته مژگانی چو شاخ ارغوان دارم

عکس نوشته
کامنت
comment