با غمت سازم که روزی از بابافغانی شیرازی غزل 574

بابافغانی شیرازی

آثار بابافغانی شیرازی

بابافغانی شیرازی

با غمت سازم که روزی غمگسار من شوی

1 با غمت سازم که روزی غمگسار من شوی همدم جان و دل امیدوار من شوی

2 اینهمه جور و جفا کز خشم و نازت می کشم صبر دارم در وفا تا شرمسار من شوی

3 چون نکردی یاری من بخت هم یاری نکرد بخت یار من شود وقتی که یار من شوی

4 هر شب ای گل می کشم از سینه صد خار جفا بر امید آنکه فردا نو بهار من شوی

5 صورتی داری که از یک جلوه صد دل می بری آه اگر روزی بدین صورت دو چار من شوی

6 ای بسا شبها که همچون شمع باید زنده داشت تا چراغ دیدهٔ شب‌زنده‌دار من شوی

7 بس کن این زاری فغانی تا کی از داغ فراق گریه‌آموز دو چشم اشکبار من شوی

عکس نوشته
کامنت
comment