-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شبی بخواب زدم بوسه بر لبش بخیال هنوز بر لب آن شوخ میزند تبخال
2 ز چاک پیرهن اندام نازکش ماند چو عکس برگ گل اندر میان آب، زلال
3 بنوش باده که اندر طریقت عشق است چو شیر مادر، خون حرامزاده حلال
4 صبا ز روی تو گیرم نقاب بردارد که راست تاب تماشایت ای بدیع جمال
5 دو ابروان کمانش بدیدم و گفتم یقین که اوّل ماه و عیان شدست هلال
6 نمود تا که بمن رخ ز خویشتن رفتم نبود صبر چنینم باشتیاق جمال
7 اگر ببزم صبوحی شبی رسد قدمش نثار مقدم او جان دهیم مالامال