- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نشینم گوشه ای با خاطر ناشاد هر ساعت کنم دزدیده از دست دل خود داد هر ساعت
2 نگاهم را که محو جلوه های آتشین دارد که از خویش گدازد شعله فریاد هر ساعت
3 من آن صیدم که در صحرای وحشت می دود دایم تپد در سینه از قیدم دل صیاد هر ساعت
4 به جانان راز خود را یک به یک خاطر نشان کردم ز رنگ آمیزی آیینه بیداد هر ساعت
5 دلم آشفته سروی که از جوش دلارایی به پایش می نهد سر سایه شمشاد هر ساعت
6 فزون باد التفات شاه بر ما آنقدر یارب که گویندش اسیران صد مبارکباد هر ساعت