می‌بینمت از جلال الدین محمد مولوی غزل 2051

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

می‌بینمت که عزم جفا می‌کنی مکن

1 می‌بینمت که عزم جفا می‌کنی مکن عزم عتاب و فرقت ما می‌کنی مکن

2 در مرغزار غیرت چون شیر خشمگین در خونم ای دو دیده چرا می‌کنی مکن

3 بخت مرا چو کلک نگون می‌کنی مکن پشت مرا چو دال دوتا می‌کنی مکن

4 ای تو تمام لطف خدا و عطای او خود را نکال و قهر خدا می‌کنی مکن

5 پیوند کرده‌ای کرم و لطف با دلم پیوند کرده را چه جدا می‌کنی مکن

6 آن بیذقی که شاه شده‌ست از رخ خوشت بازش به مات غم چه گدا می‌کنی مکن

7 آن بنده‌ای که بدر شد از پرتو رخت چون ماه نو ز غصه دوتا می‌کنی مکن

8 گر گبر و مؤمن است چو کشته هوای توست بر گبر کشته تو چه غزا می‌کنی مکن

9 بی‌هوش شو چو موسی و همچون عصا خموش مانند طور تو چه صدا می‌کنی مکن

عکس نوشته
کامنت
comment