ز دورت بینم و پوشم از بابافغانی شیرازی غزل 504

بابافغانی شیرازی

آثار بابافغانی شیرازی

بابافغانی شیرازی

ز دورت بینم و پوشم نر از غیرت دیده

1 ز دورت بینم و پوشم نر از غیرت دیده بچشم دل کنم نظاره یی بی منت دیده

2 برای جلوه ی خیل خیالت در حریم دل کشم صد جا ز نقش غیر خالی صورت دیده

3 چنین کز دیدن روی تو غیرت دارم از مردم سزد کز دل کنم پهلو تهی در صحبت دیده

4 طفیل دیده کردم نقش هستی چون ترا دیدم منم وه کاین سعادت یافتم از دولت دیده

5 کنم نظاره ی روی تو و از شوق خون گریم همینست از شراب جام وصلت عشرت دیده

6 گشایم هر زمان چشم جهان بین برمه رویت بسر افروزم چراغی بر حریم حرمت دیده

7 بهمراهی اشک از پرده ی هستی برون رفتم ز خاک آستانت دور کردم زحمت دیده

8 اگر جای خیال و منزل دیده رخت نبود نه آب روی دل خواهم نه جویم عزت دیده

9 چرا از تیرگی نالد فغانی، چون کند روشن فروغ شمع رخسارت چراغ خلوت دیده

عکس نوشته
کامنت
comment