-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دامن دل ز کف صبر رها میبینم هرکه عاشق شده داند که چهها میبینم
2 تا درخشید رخ بدر من از مطلع حسن شمس روشن بر رویش چو سها میبینم
3 صنما چون و چرا با من مسکین بگذار که دلم فارغ ازین چون و چرا میبینم
4 غیر حرمان تو هر درد که رانی به دلم خویش را در ره تسلیم و رضا میبینم
5 تو به من جور روا داری و من در همه وقت طاعت امر تو بر خویش روا میبینم
6 چهرهات آینه حسن الهی باشد سینه گنجینه اسرار خدا میبینم
7 زخم تیرت به تن ریش چو مرهم دانم درد عشقت به دل خویش دوا میبینم
8 نه ازین ورطه رهایی به دعا بتوانم نه ازین لجه خلاصی به شنا میبینم
9 آتشی در دلم افروختهای این عجب است که به دل شعله به لب آب بقا میبینم
10 برخی شعر تو جان کردم و خود را به درت تاج عشاق و امیرالشعرا میبینم