-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 پرتو روی تو از روی صفا میبینم مردم چشم تو در عین حیا میبینم
2 در لبت مینگرم، جوهر جان مییابم در رخت مینگرم، صنع خدا میبینم
3 شام گیسوی تو یا ملک ختن مینگرم؟ زلف پرچین تو یا مشک خطا میبینم؟
4 گرد کوه از سر غیرت چو کمر میگردم زآنکه اندام تو در بند قبا میبینم
5 چون صبا بی سر و پا میروم و سودایی تا سر زلف تو در دست صبا میبینم
6 دل یکتای خود از غایت سرگردانی بسته در سلسلهٔ زلف دوتا میبینم
7 تا به هم درشکند قلب اسیران کمند ترک سرمست تو با تیغ جفا میبینم
8 دل که از غصه به تنگ آمد و ناپیدا شد اثرش در دهن تنگ شما میبینم
9 از تو چندان که به من جور و جفا میآید همچنان در دل خود مهر و وفا میبینم
10 حیدر از آرزوی آتش و آب رخ تو خاکش از مهر تو بر باد هوا میبینم