- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 میکنم جان در غم او کندن جانم عبث در وفایش عهد کردم عهد و پیمانم عبث!
2 نالهام بشنید و تأثیری به گوش او نکرد از فراقش گریه و فریاد و افغانم عبث!
3 دانه اشکم نشد سرسبز در باغ امید در رهش شد قطرههای چشم گریانم عبث
4 نیست از عشقش مرا سرمایه جز سامان غم لیک در هجران او تمهید سامانم عبث!
5 چون سگان نان دادمش تا رام من گردد رقیب حسرتا با این سگ دیوانه شد نانم عبث!
6 در مریض عشق بیدرمانی درمان میشود هیچ درمانی به دردم نیست درمانم عبث!
7 مقصدم زین نسخه طغرل آنکه ماند نام من گر نماند نام من این نقش دیوانم عبث!