1 بُرجها دیدم که از مشرق برآوردند سر جمله در تسبیح و در تهلیل حیّ لایموت
2 چون حمل، چون ثور، چون جوزا و سرطان و اسد سنبله، میزان و عقرب، قوس و جَدی و دلو و حوت
1 گر امین را به ولی عهد ملک در سرا پرده عز پروردند
2 مُلک،مأمون برد از راه سزا گرچه نامی بر امین افکندند
1 تو راست لعل شکر بار و در میان گوهر میان لعل چرا کرده ای نهان گوهر
2 به خنده چون لب یاقوت رنگ بگشائی ز شرم زرد شود همچو زعفران گوهر
1 اَهذِهِ رَوزَةُ مِن ذاتِ اَحجالِ اَم غُرَّةُ طَلَعَت فی شَهرِ شَوَالِ
2 اِذا رَأیتُم هِلالَ العیدِفَاغتَبِقُوا بَعدَالفُطُورِ وَ غَنُّوا بَعدَ تَهلالِ