1 بُرجها دیدم که از مشرق برآوردند سر جمله در تسبیح و در تهلیل حیّ لایموت
2 چون حمل، چون ثور، چون جوزا و سرطان و اسد سنبله، میزان و عقرب، قوس و جَدی و دلو و حوت
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 شرح غم تو لذت شادی به جان دهد شکر لب تو طعم شکر وادهان دهد
2 طاوس جان به جلوه درآید زخرمی گر طوطی لبت به حدیثی زبان دهد
1 اَهذِهِ رَوزَةُ مِن ذاتِ اَحجالِ اَم غُرَّةُ طَلَعَت فی شَهرِ شَوَالِ
2 اِذا رَأیتُم هِلالَ العیدِفَاغتَبِقُوا بَعدَالفُطُورِ وَ غَنُّوا بَعدَ تَهلالِ
1 خدایگان جهان شهریار روی زمین تویی که ذات تو تنها نشان اقبال است
2 هر آنچه خواهی و گویی تو را جز آن نبود از آنک فکرت تو ترجمان اقبال است
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به