- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شب آن بدمهر را با غیر چون یکرنگ میدیدم به بخت خود دل بدروز را در جنگ میدیدم
2 به ظاهر مینمود آن بیوفا دلگرمیی با من ولی در باطنش دل سختتر از سنگ میدیدم
3 به راهی با رقیبان دیدم آن بدمست را ناگه نگفتم یک سخن با او محل چون تنگ میدیدم
4 مرا منشان به پهلوی رقیب ای شمع کز بزمت نمیگشتم چنین محروم اگر این ننگ میدیدم
5 فغانی کز فغان یک دم نیاسودی چه شد یارب که او را دوش در بزم تو بیآهنگ میدیدم