جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

دیدم از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 122

غزل 122 ام از 6329 غزلیات

دیدم رخ خوب گلشنی را

1 دیدم رخ خوب گلشنی را آن چشم و چراغ روشنی را

2 آن قبله و سجده گاه جان را آن عشرت و جای ایمنی را

3 دل گفت که جان سپارم آن جا بگذارم هستی و منی را

4 جان هم به سماع اندرآمد آغاز نهاد کف زنی را

5 عقل آمد و گفت من چه گویم این بخت و سعادت سنی را

6 این بوی گلی که کرد چون سرو هر پشت دوتای منحنی را

7 در عشق بدل شود همه چیز ترکی سازند ارمنی را

8 ای جان تو به جان جان رسیدی وی تن بگذاشتی تنی را

9 یاقوت زکات دوست ما راست درویش خورد زر غنی را

10 آن مریم دردمند یابد تازه رطب تر جنی را

11 تا دیده غیر برنیفتد منمای به خلق محسنی را

12 ز ایمان اگرت مراد امنست در عزلت جوی ایمنی را

13 عزلت گه چیست خانه دل در دل خو گیر ساکنی را

14 در خانه دل همی‌رسانند آن ساغر باقی هنی را

15 خامش کن و فن خامشی گیر بگذار تو لاف پرفنی را

16 زیرا که دلست جای ایمان در دل می‌دارمؤمنی را

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر دیدم رخ خوب گلشنی را

شاعر شعر دیدم رخ خوب گلشنی را چه کسی است ؟

شاعر شعر دیدم رخ خوب گلشنی را جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر دیدم رخ خوب گلشنی را در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر دیدم رخ خوب گلشنی را چیست ؟

قالب شعر دیدم رخ خوب گلشنی را غزل است

مضمون اصلی شعر دیدم رخ خوب گلشنی را چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر