1 پوپک دیدم به حوالی سرخس بانگک بر برده به ابر اندرا
2 چادرکی دیدم رنگین برو رنگ بسی گونه بر آن چادرا
3 ای پرغونه و باژگونه جهان مانده من از تو به شگفت اندرا
1 بر رخش زلف عاشق است چو من لاجرم همچو منش نیست قرار
2 من و زلفین او نگونساریم او چرا بر گل است و من بر خار؟
1 وقت شبگیر بانگ نالهٔ زیر خوشتر آید به گوشم از تکبیر
2 زاری زیر و این مدار شگفت گر ز دشت اندر آورد نخجیر
1 هرکه نامخت ازگذشت روزگار نیز ناموزد ز هیچ آموزگار