پارسایی را دیدم به محبت از سعدی شیرازی گلستان 3

سعدی شیرازی

آثار سعدی شیرازی

سعدی شیرازی

پارسایی را دیدم به محبت شخصی گرفتار نه طاقت صبر و نه یارای گفتار. چندان که ملامت دیدی و غرامت کشیدی ترک تصابی...

پارسایی را دیدم به محبت شخصی گرفتار نه طاقت صبر و نه یارای گفتار. چندان که ملامت دیدی و غرامت کشیدی ترک تصابی نگفتی و گفتی: ,

2 کوته نکنم ز دامنت دست ور خود بزنی به تیغ تیزم

3 بعد از تو ملاذ و ملجائی نیست هم در تو گریزم ار گریزم

باری ملامتش کردم و گفتم: عقل نفیست را چه شد تا نفس خسیس غالب آمد؟ زمانی به فکرت فرو رفت و گفت: ,

5 هر کجا سلطان عشق آمد نماند قوّت بازوی تقوی را محل

6 پاکدامن چون زید بیچاره‌ای اوفتاده تا گریبان در وحل

عکس نوشته
کامنت
comment