1 سحر در خواب دیدم با دل زار که سر بنهادهام در دامن یار
2 نبودم راضی از این خواب فایز که تا محشر شوم ولله بیدار
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 مرا تا دل به تن تسلیم کردند همی مهر بتان تعلیم کردند
2 دل فایز بتان بردند یغما ببردند و به هم تقسیم کردند
1 ز من گشتی جدا ای سرو آزاد نبودم یک زمانی بی تو دلشاد
2 چه کردم ای مه فایز که هرگز نه یادم کردی و نه رفتی از یاد
1 دلم از دست خوبان چاک چاکست تنم از هجرشان اندوهناکست
2 چو فایز خورده باشد تیر غمزه ز تیر طعنه دشمن چه باکست؟
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **