چمنی دیدم و کردم قدمی چند از نیر تبریزی غزل 136

نیر تبریزی

آثار نیر تبریزی

نیر تبریزی

چمنی دیدم و کردم قدمی چند خرامی

1 چمنی دیدم و کردم قدمی چند خرامی چون شدم جمع پریدن خبرم شد که تو دامی

2 سر و کس مر نخرامد بت چین عشوه نداند مه و خور نطق ندارد هله خود گو که کدامی

3 بحلاوت همه قندی بطراوت همه نسرین به لطافت چو حریری بسفیدی چو رخامی

4 باید این طرز نگه کردن و یکبار رمیدن ز تو آهو بچه آموخت در این شیوه تمامی

5 طمعی پختم و گفتم چو توئی دوست گرفتم نه چو من عاشق خامی نه چو تو شوخ خرامی

6 گله بگذار که من پردۀ خاصان بدریدم تو به بدعهدی و پیمان شکنی شهرۀ عامی

7 ننگ و نام دل و دینم همه با عشوه ببردی چین بر ابرو نفکندی و نگفتی تو چه نامی

8 بچه تدبیر توان با تو بسر برد ندانم هیچ محبوب ندیدم که برنجد ز سلامی

9 خواجه بر هندوی خالم ده و با کس مفروشم ترک چشم تو مرا گر نه پسند و بغلامی

10 منکه بیغارۀ اغنیار ز نخوت نپذیرم تو گرم سنگ بیاری چکنم با تو که جامی

11 روزی این سلسله بشکافم و از کاوش طفلان آنقدر نعره زنم کاورمت بر لب بامی

12 وه چه در پای تو ریزد چو روی بر سر نیّر من دل باخته درویش و تو مهمان گرامی

عکس نوشته
کامنت
comment