- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 همه نعیم سمرقند سربهسر دیدم نظاره کردم در باغ و راغ و وادی و دشت
2 چو بود کیسه و جیب من از درم خالی دلم ز صحن امل فرش خرمی بنَوَشت
3 بسی ز اهل هنر بارها به هر شهری شنیده بودم کوثر یکی و جنت هشت
4 هزار جنت دیدم هزار کوثر بیش ولی چه سود که لب تشنه باز خواهم گشت
5 چو دیده نعمت بیند، به کف درم نبود؛ سر بریده بود در میان زرین طشت