* پیری دیدم به خانهٔ خَمّاری، از خیام نیشابوری

خیام نیشابوری

خیام نیشابوری

خیام نیشابوری

* پیری دیدم به خانهٔ خَمّاری،

1 * پیری دیدم به خانهٔ خَمّاری، گفتم: نکنی ز رفتگان اِخباری؟

2 گفتا، می خور که همچو ما بسیاری، رفتند و کسی بازنیامد باری!

عکس نوشته