روی تو چو از جلال الدین محمد مولوی غزل 1548

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

روی تو چو نوبهار دیدم

1 روی تو چو نوبهار دیدم گل را ز تو شرمسار دیدم

2 تا در دل من قرار کردی دل را ز تو بی‌قرار دیدم

3 من چشم شدم همه چو نرگس کان نرگس پرخمار دیدم

4 در عشق را من از جمله بلا حصار دیدم

5 از ملک جهان و عیش عالم من عشق تو اختیار دیدم

6 خود ملک تویی و جان عالم یک بود و منش هزار دیدم

7 من مردم و از تو زنده گشتم پس عالم را دو بار دیدم

8 ای مطرب اگر تو یار مایی این پرده بزن که یار دیدم

9 در شهر شما چه یار جویم چون یاری شهریار دیدم

10 چون در بر خود خوشش فشردم آیین شکرفشار دیدم

11 چون بستم من دهان ز گفتن بس گفتن بی‌شمار دیدم

12 چون پای نماند اندر این ره من رفتن راهوار دیدم

13 سر درنکشم ز ضر که بی‌سر سرهای کلاه دار دیدم

14 بس کن که ملول گشت دلبر بر خاطر او غبار دیدم

عکس نوشته
کامنت
comment