-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دوشم چراغ دیده به صد نور و تاب بود در سر شراب و در نظرم آفتاب بود
2 تا روز در مشاهده ی شمع روی دوست می سوختم چرا که نه هنگام خواب بود
3 بزمی به از هزار پریخانه ی چگل دل در میان به صورت و معنی خراب بود
4 من در میانه سوخته چون دانه ی سپند وز هر کرانه کار حسود اضطراب بود
5 با آه و ناله گرچه سرآمد زمان وصل از نقد عمرم آن دو نفس در حساب بود
6 از غایت حیا نتوانست دیدنش هم شرم روی او برخ او حجاب بود
7 تسبیح صوفیان گرو نقل و باده شد تسبیح را چه قدر سخن در کتاب بود
8 از زهر چشم و تیغ زبانش خبر نبود دیوانه یی که بر سر آتش کباب بود
9 ساقی ز آه گرم فغانی مرو بتاب او را چه اختیار گناه شراب بود