گفتم: سر زلف تو بسی سرخورده از جلال عضد رباعی 5

جلال عضد

آثار جلال عضد

جلال عضد

گفتم: سر زلف تو بسی سرخورده است

1 گفتم: سر زلف تو بسی سرخورده است گفتا: که بنه سرت گر اندر خورده است

2 گفتم: روزی ز قامتت بر بخورم گفتا: که ز سرو کی کسی برخورده است

عکس نوشته
کامنت
comment