-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گفتم آهن دلی کنم چندی ندهم دل به هیچ دلبندی
2 وان که را دیده در دهان تو رفت هرگزش گوش نشنود پندی
3 خاصه ما را که در ازل بودهست با تو آمیزشی و پیوندی
4 به دلت کز دلت به در نکنم سختتر زین مخواه سوگندی
5 یک دم آخر حجاب یک سو نه تا برآساید آرزومندی
6 همچنان پیر نیست مادر دهر که بیاورد چون تو فرزندی
7 ریش فرهاد بهترک میبود گر نه شیرین نمک پراکندی
8 کاشکی خاک بودمی در راه تا مگر سایه بر من افکندی
9 چه کند بندهای که از دل و جان نکند خدمت خداوندی
10 سعدیا دور نیک نامی رفت نوبت عاشقیست یک چندی