خاقانی شروانی

خاقانی شروانی

خاقانی شروانی
خاقانی شروانی

گفتم آه آتشین بس کن، از خاقانی شروانی غزل 237

غزل 237 ام از 1365 غزلیات

گفتم آه آتشین بس کن، نه من خاک توام

1 گفتم آه آتشین بس کن، نه من خاک توام نه مسلسل هم‌چو آبم تا هوسناک توام

2 مهرهٔ افعی است آن لب زهر افعی باک نیست ای گوزن آسا نه من زنده به تریاک توام

3 گفت هجرت تلخ وانگه خوش‌دلی آن من است من به داغ این حدیث از خوی بی‌باک توام

4 بس که سربسته چو غنچه دردسر دارم چو بید چون شکوفه نشکفم کز سرو چالاک توام

5 خاک شهرت می‌بری کاب و هوا نگزایدت با خودم بر کاخر از روی هوا خاک توام

6 قفل مهر از سینه چون برداشتی خاقانیا نه کلید گنج خانهٔ خاطر پاک توام

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر گفتم آه آتشین بس کن، نه من خاک توام

شاعر شعر گفتم آه آتشین بس کن، نه من خاک توام چه کسی است ؟

شاعر شعر گفتم آه آتشین بس کن، نه من خاک توام خاقانی شروانی می باشد.

شعر گفتم آه آتشین بس کن، نه من خاک توام در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 6 سروده شده است.

قالب شعر گفتم آه آتشین بس کن، نه من خاک توام چیست ؟

قالب شعر گفتم آه آتشین بس کن، نه من خاک توام غزل است

مضمون اصلی شعر گفتم آه آتشین بس کن، نه من خاک توام چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
ویدیویی