گفتم کیم به طلعت تو شادمان از فیض کاشانی غزل 1084

فیض کاشانی

آثار فیض کاشانی

فیض کاشانی

گفتم کیم به طلعت تو شادمان کنند؟

1 گفتم کیم به طلعت تو شادمان کنند؟ گفت آن زمان که وقت شود فکر آن کنند

2 گفتم که چیست سرّ نهان بودن شما؟ گفت این حکایتی است که با نکته‏دان کنند

3 گفتم که جان دهند و رضای شما خرند گفتا در این معامله کمتر زیان کنند

4 گفتم ز گفتگوی شما شاد می‏شوم گفتا خوش آن کسان که دلی شادمان کنند

5 گفتم مسیح بهرچه آید ز آسمان؟ گفتا که اقتدا به امام زمان کنند

6 گفتم چو از جهان بروم من چه سود از آن؟ گفتا که رجعتی است که پیر و جوان کنند

7 گفتم که دوستان تو رجعت چرا کنند؟ گفتا که تا معاونت مستعان کنند

8 گفتم همیشه فیض دعای تو می‏کند گفت این دعا ملائک هفت آسمان کنند

عکس نوشته
کامنت
comment