- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گفتم از وصلش علاج درد روزافزون کنم روز وصلش دردم افزون شد ندانم چون کنم؟!
2 تا زرنگ زرد من ظاهر نگردد درد من روی خود از اشک گلگون هر زمان گلگون کنم
3 شمه ای از حسن یار و عشق خود یابم چو گوش بر حدیث لیلی و افسانه ی مجنون کنم
4 خون شد از گردون دل من لیک دارم خویش را شادمان تا زین سبب خون در دل گردون کنم
5 می توانم کرد کین غیر را از دل برون گر توانم مهر جانان را ز دل بیرون کنم
6 می توان ز افسون پری را کرد با خود رام لیک آن پری رامم نگردد گر هزار افسون کنم
7 از قد موزون نشاید کرد منع من (سحاب) طبع من موزون و من ترک قد موزون کنم؟!