1 گفتم مستم گفت چنین پنداری گفتم هشیار گفت تو نه هشیاری
2 گفتم چه کنم گفت که می گو چه کنم گفتم تا کی گفت که تا جان داری
1 جام گیتی نماست سید ما جان و جانان ماست سید ما
2 دنیی و آخرت طفیل وی اند سید دو سراست سید ما
1 هرچه خواهد می کند سلطان ما دل برد جان بخشد آن جانان ما
2 دنیی و عقبی از آن و این و آن ما از آن او و او هم ز آن ما
1 هر که دارد با علی یک مو شکی نزد شیر حق بود چون موشکی
2 کی تواند با علی کردن مصاف خارجی گر لشگرش باشد لکی