-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گفتم دلا ببین که جفای که میکشی وین درد دل ز بهر رضای که میکشی
2 از دشمنان کشند جفا بهر دوستان چون دوست دشمن است برای که میکشی
3 هر کس که بر وفای حبیبی جفا کشد باری تو بر امید وفای که میکشی
4 چون عیسی شکسته دلان از تو فارغ است این درد دل ز بهر دوای که میکشی
5 او را سر هوای تو چون نیست بیش از این بیهوده درد سر بهوای که میکشی
6 گیرم که از بلای بتانت گزیر نیست باری نگر که بار بلای که میکشی
7 دل گفت شرم دار از این گفتگو حسین بگشای چشم و بین که جفای که میکشی