1 گفتم چو لبی بوسه دهای بیمعنی خود چون زلفی پر گرهای بیمعنی
2 گفتی ز که یابیم بهای بیمعنی با ما تو برین دلی زهای بیمعنی
1 گر شبی عشق تو بر تخت دلم شاهی کند صدهزاران ماه آن شب خدمت ماهی کند
2 باد لطفت گر به دارالملک انسان بروزد هر یکی را بر مثال یوسف چاهی کند
1 ماهرویا در جهان آوازهٔ آواز تست کارهای عاشقان ناساخته از ساز تست
2 هر کجا نظمیست شیرین قصههای عشق تست هر کجا نثریست زیبا نامهای ناز تست
1 مردمان دوستی چنین نکنند هر زمان اسب هجر زین نکنند
2 جنگ و آزار و خشم یکباره مذهب و اعتقاد و دین نکنند