1 جان و دل خود فدای جانان کردم گفتم که مگر محرم جانان گردم
2 اما دیدم که گرچه گردم خاکش هرگز نبرد باد به گردش گردم
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 همت از درویش صاحب دل طلب خدمت درویش کن حاصل طلب
2 درد هجران از دل درویش جو راحت ار می جویی از واصل طلب
1 در مظاهر آنچنان پیدا نمود در همه آئینهای ما را نمود
1 آینه بردار تا ببینی در او جان و جانان خوش نشسته روبرو
2 جز یکی در جمله عالم هست نیست این دوئی پیدا شده از ما و تو
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **