می‌گریزم سایه الفت‌شکاران از اسیر شهرستانی غزل 187

اسیر شهرستانی

آثار اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

می‌گریزم سایه الفت‌شکاران کم مباد

1 می‌گریزم سایه الفت‌شکاران کم مباد می‌سپارم جان نوازش‌های یاران کم مباد

2 می‌کشان را بر سر خاکم بساطی چیده‌اند در غبار من گل ابر بهاران کم مباد

3 می‌روم از خود گلاب چاره‌ای در کار نیست از سر من سایه الفت‌شکاران کم مباد

عکس نوشته
کامنت
comment