- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 فتاده ام به میان غم از کران برخیز به تیر غمزه ابروی چون کمان برخیز
2 زمام خاطر من بسته تصرف تست اگر قبول نداری به امتحان برخیز
3 ترانه ای نسرودیم بلبلانه که زاغ صفیر زد که چمن گشت از خزان برخیز
4 پیاله می دهدم دور عمر و می گوید که پیش از آن که نگردیده یی گران برخیز
5 بسیم ما و تو، گو نوبهار عالم را گل از چمن برو و مرغ از آشیان برخیز
6 تو آفریده ز روحی ز جنس خاک نیی به صدر جای تو شاید از آستان برخیز
7 شکار سخت بیفتاد از زمین برگیر خدنگ راست برون رفت از کمان برخیز
8 ز معنی سخنی صد خطا برانگیزی نیم حریف تو برخیز و بدگمان برخیز
9 شب دراز «نظیری » به یاد وی بگذشت درو ز رفته بیابی مگر نشان برخیز