یاد او کردم دل اندوهگینی از اسیر شهرستانی غزل 304

اسیر شهرستانی

آثار اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

یاد او کردم دل اندوهگینی یافتم

1 یاد او کردم دل اندوهگینی یافتم در خیال مصرعی بودم زمینی یافتم

2 خاکساری آنقدر کردم که نامم شد بلند از شکست دل عجب نقش نگینی یافتم

3 باده کم جوش لطفم در خمار افکنده بود نشئه سرشاری از چین جبینی یافتم

عکس نوشته
کامنت
comment