-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 یاد باد آن روزگاران کاعتباری داشتم آه آتشناک و چشم اشکباری داشتم
2 آفتاب روز رستاخیز یادم می دهد کاندران عالم نظر بر تابساری داشتم
3 تا کدامین جلوه زان کافر ادا می خواستم؟ کز هجوم شوق در وصل انتظاری داشتم
4 ترکتاز صرصر شوق توام از جا ربود ور نه با خود پاس ناموس غباری داشتم
5 خون شد اجزای زمانی در فشار بیخودی رفت ایامی که من امسال و پاری داشتم
6 چون سرآمد پاره ای از عمر قامت خم گرفت این منم کز خویشتن بر خویش باری داشتم
7 آن هم اندر کار دل کردم فراغت آن تست برق پیما ناله الماس کاری داشتم
8 خوی تو دانستم اکنون بهر من زحمت مکش رام بودم تا دل امیدواری داشتم
9 دیگر از خویشم خبر نبود، تکلف بر طرف اینقدر دانم که غالب نام یاری داشتم