- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 یاد باد آن کز گلی در سینه خاری داشتم بر سر مژگان ز خون دل بهاری داشتم
2 وقت آن زلف پریشان خوش، که از سودای او خاطر جمع و دل امیدواری داشتم
3 تا غمش در سینه بود، اسباب عیشم کم نبود روزگار خوش، کزو خوش روزگاری داشتم
4 تا نشستم در میان بزم، وقتم خوش نشد وقت خوش آن بود کز مجلس کناری داشتم
5 آستین از لطف بر آیینه قدسی کشید ورنه کی از یار بر خاطر غباری داشتم