- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 یاد آیدم چو محنت ایام سخت خویش بر تن درم چو مردم دیوانه رخت خویش
2 بیمار درد هجرم و مرگم بود طبیب دارم دوا زخون دل لخت لخت خویش
3 پشمین کلاه خویش به سلطان نمی دهم گر فی المثل عوض دهدم، تاج و تخت خویش
4 شاهی که جور پیشه نماید همی زند با دست خویش تیشه به پای درخت خویش
5 تا شد ثنای آل علی روزیم «محیط» ممنون شدم زطالع مسعود و بخت خویش