بر دماغم دویده شیدایی از نظیری نیشابوری غزل 522

نظیری نیشابوری

آثار نظیری نیشابوری

نظیری نیشابوری

بر دماغم دویده شیدایی

1 بر دماغم دویده شیدایی خردم را نمانده گنجایی

2 از جگر دود می رود به سرم شعله ام حشک مغز و سودایی

3 شور عشقم دریده پرده عقل سر برآورده ام به رسوایی

4 نتوان شهر را به طوفان داد می شوم همچو سیل صحرایی

5 عشوه ای کرده اند در کارم خانمان می دهم به یغمایی

6 گاه دستم کشد گهی دامان کششی برتر از تقاضایی

7 عشق همراه خویش می آرد سازگاری و دل پذیرایی

8 صد سماعم به دست افشاندن صد نوایم به مجلس آرایی

9 همچو گل می گدازم از رقت چند نازک دلی و رعنایی

10 منصب آفتاب می گیرم سده بوسی و جبهه فرسایی

11 کشف علم ازل «نظیری » کرد نیست نوری چو نور دانایی

عکس نوشته
کامنت
comment