- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نهال دوستی را ریشه در خون پرورش دادم بچش نوباوه باغم، ببین چون پرورش دادم
2 به غیر از پاره دل نیست دربار سرشک من چه باشد بهره تخمی که در خون پرورش دادم
3 به اشک گرم من، در نوبت مجنون پر از گل بود گلستان محبت را نه اکنون پرورش دادم
4 نشد چون بذل دونان، قابل نشو و نما هرگز نهال بخت خود را از حد افزون پرورش دادم
5 پی تمهید رسوایی، نهال مهر خوبان را به آب و خاک صد فرهاد و مجنون پرورش دادم
6 دماغم تا شود شایسته بوی بتان، قدسی مشام خود چو گل ز اندازه بیرون پرورش دادم