من از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 2449

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

من پیش از این می‌خواستم گفتار خود را مشتری

1 من پیش از این می‌خواستم گفتار خود را مشتری و اکنون همی‌خواهم ز تو کز گفت خویشم واخری

2 بت‌ها تراشیدم بسی بهر فریب هر کسی مست خلیلم من کنون سیر آمدم از آزری

3 آمد بتی بی‌رنگ و بو دستم معطل شد بدو استاد دیگر را بجو بهر دکان بتگری

4 دکان ز خود پرداختم انگازها انداختم قدر جنون بشناختم ز اندیشه‌ها گشتم بری

5 گر صورتی آید به دل گویم برون رو ای مضل ترکیب او ویران کنم گر او نماید لمتری

6 کی درخور لیلی بود آن کس کز او مجنون شود پای علم آن کس بود کو راست جانی آن سری

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر