-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 من پیش از این میخواستم گفتار خود را مشتری و اکنون همیخواهم ز تو کز گفت خویشم واخری
2 بتها تراشیدم بسی بهر فریب هر کسی مست خلیلم من کنون سیر آمدم از آزری
3 آمد بتی بیرنگ و بو دستم معطل شد بدو استاد دیگر را بجو بهر دکان بتگری
4 دکان ز خود پرداختم انگازها انداختم قدر جنون بشناختم ز اندیشهها گشتم بری
5 گر صورتی آید به دل گویم برون رو ای مضل ترکیب او ویران کنم گر او نماید لمتری
6 کی درخور لیلی بود آن کس کز او مجنون شود پای علم آن کس بود کو راست جانی آن سری