شب چشم امتیازی بر خویش از بیدل دهلوی غزل 2063

بیدل دهلوی

آثار بیدل دهلوی

بیدل دهلوی

شب چشم امتیازی بر خویش باز کردم

1 شب چشم امتیازی بر خویش باز کردم آیینهٔ تو دیدم چندان که نازکردم

2 فریاد ناتوانان محو غبار عجز است رنگی به رخ شکستم عرض نیازکردم

3 سامان صد عبادت تسلیم ناتوانی یک جبهه سجده بستم چندین نمازکردم

4 حیرتسرای امکان از بسکه ‌کم فضا بود بر روی هر دو عالم چشمی فراز کردم

5 نومیدی طلبها آهی به جلوه آورد بگسستم از دو عالم کاین رشته سازکردم

6 آسوده‌ام درین دشت از فیض نارسایی گر دست کوتهی کرد، پایی دراز کردم

7 تنزیه موج می‌زد در عرصهٔ حقیقت من از خیال تازی گرد مجاز کردم

8 اندیشه سرنگون شد، سعی خرد جنون شد دل هم تپید و خون شد تا فهم راز کردم

9 نقد حباب بیدل از چنگ آگهی زنخت شد بوتهٔ‌، گدازم چشمی که باز کردم

عکس نوشته
کامنت
comment