- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 جز وصال او دلم هرگز تمنایی نداشت غیر سودایش دل شوریده سودایی نداشت
2 عمرها شد ساغر نرگس چو جام ما تهیست مجلسآرای چمن هم دُرد مینایی نداشت
3 عاقبت یوسف متاع حسن، سوی مصر برد مشتری گویی به کنعان چشم بینایی نداشت
4 در جبینش از چه رو امروز نور دیگرست؟ آفتاب امروز اگر رخ بر کف پایی نداشت
5 دُرد نگذارم به جام لاله گر بر لب نهم هرگز این میخانه چون من بادهپیمایی نداشت